ادریس اکبر عبدالله بن حسن آلادریسادریس عبدالله بن حسن بن حسن بن علی (علیهالسلام)، یکی از شخصیتهای آلادریس میباشد؛ آلِاِدْریس، سلسلهای شیعیمذهب، منسوب به ادریس بن عبدالله نواده حسن بن علی (علیهالسلام) که از ۱۷۲ تا ۳۷۵ق/۷۸۹ تا ۹۸۵ در مغرب اقصی (مراکش و بخشی از الجزایر) حکومت داشتند. ۱ - معرفی اجمالیادریس عبدالله بن حسن بن حسن بن علی (علیهالسلام)، (حکومت: ۱۷۲-۱۷۵ق/۷۸۸-۷۹۱م) معروف به ادریس اکبر، [۱]
ابنخلدون، عبدالرحمن، العبر، مقدمه، ص۲۴.
وی پس از واقعه فخ به مصر گریخت. عامل برید شیعیمذهب آن دیار، [۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۸، ص۱۹۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالسویدان، ۱۳۸۶ق.
موسوم به واضح (نیای یعقوبی، جغرافیدان و مورخ مشهور)، مولی صالح بن منصور، و معروف به مسکین بلاذری، ادریس را پناه داد و سپس به مغرب فرستاد (۱۷۰ق/۷۸۶م) و خود جان بر سر این کار نهاد. ادریس در سرزمین طنجه و در شهر وَلیله، و به روایتی در تاهِرْت اقامت گزید [۴]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۰۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالسویدان، ۱۳۸۶ق.
و قبایل آن سامان را به فرمان خود خواند. در ۱۷۲ق/۷۸۸م به نزد اسحاق بن محمد بن عبدالحمید، پیشوای بربرها، رفت و او همراه قبیلهاش به اطاعت ادریس درآمد [۶]
ابنخلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۴، ص۱۳.
و به یاری او بر قبایل قند لاوه، پهلوانه، مدیونه و مازار که برخی از آنها مجوسی یا یهودی یا مسیحی بودند، حمله برد.ادریس تامَسْتاو شالِه و تادَلَه را تسخیر کرد و آن قبایل به اسلام گردن نهادند. وی در ۱۷۳ق/۷۸۹م به تِلِمْسان تاخت و آنجا را از نفوذ بنب یَعْرُب خارج ساخت و امیر آن دیار را فرمانبر خود کرد [۸]
ابنخلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۴، ص۲۴- ۲۵.
و نیرویی بسیار یافت و با لقب امام [۹]
ابنخلدون، عبدالرحمن، العبر، مقدمه، ص ۲۲۸.
به فرمانروایی پرداخت و موجب وحشت عباسیان شد. برادرِ او سلیمان نیز در تلمسان و اطراف آن مستقر شد ادریس همچنین امارتِ بخشی از متصرفات خود را به برادرزادهاش، محمد داد. ۲ - سرانجامچون هارونالرشید به خلافت نشست، کوشید تا سپاهی برای سرکوبی ادریس به مغرب فرستد. اما به صلاحدید یحیی برمکی، به جای جنگ رویاروی، دست به نیرنگ زد و سلیمان بن حُزَیْر معروف به شَمّاخ یمانی را به کمک ابراهیم بن اغلب، عامل خود در افریقیه [۱۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۸، ص۹۸- ۱۹۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالسویدان، ۱۳۸۶ق.
به نزد ادریس فرستاد. شماخ که خود را پزشکی شیعی نمایانده بود، به زودی نزد ادریس تقرب یافت و در فرصت مناسب به عنوان علاج دندان درد او، مسواک زهرآلود به ادریس داد و گریخت. ادریس اندکی بعد در اثر آن زهر درگذشت مرکز حکومت ادریس، چنانکه از سکههای باقیمانده از دوران وی برمیآید، شهر وَلیله یا تَدْغه بوده است.در باب خروج ادریس از عراق و مرگ او روایات مختلف است. مقدسی، ورود او را به مغرب پس از قیام و قتل ابراهیم بن عبدالله علوی و در جای دیگر پس از گریز از واقعه فخ میداند و اشاره میکند که ادریس پس از خروج از عراق وارد مغرب شد. بعضی گفتهاند که پس از قتل محمد نفس زکیه در روزگار منصور عباسی به مغرب گریخت [۱۹]
مسعودی، علی بن حسین، مروجالذهب، ج ۳، ص۲۹۶، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق.
[۲۰]
بناکتی، داوود بن محمد، تاریخ، ص ۱۳۹، به کوشش جعفر شعار، تهران، انجمن اثار ملی، ۱۳۴۸ش.
و منصور کسی را فرستاد تا او را با زهر کشتند.۳ - پانویس۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آلادریس»، ج۱، ص۳۶۴. ردههای این صفحه : آل ادریس
|